می توانی از وطنت دل بکنی؟

به گزارش وبلاگ معمای ویژه، رمان بروکلین یکی از محبوب ترین و معروف ترین آثار نویسنده ایرلندی کولم توبین است که به تازگی با ترجمه دنیس آژیری از سوی انتشارات مروارید چاپ شده است. این اثر که سال 2009 انتشار یافت، توانست علاوه بر کسب جایزه رمان کاستا، در لیست نهایی جایزه ادبی دوبلین و لیست جایزه من بوکر قرار بگیرد. بروکلین به 22 زبان ترجمه شد و 250 هزار نسخه از آن به فروش رفت. بعلاوه از سوی نشریه آبزرور در سال 2012 به عنوان یکی از 10 رمان تاریخی برتر معرفی گردید.

می توانی از وطنت دل بکنی؟

به گزارش شهروند، بروکلین را می توان یکی از شخصی ترین آثار این نویسنده به شمار آورد، زیرا در آن به تاریخچه خانوادگی به ویژه پس از مرگ عمه هایش می پردازد. توبین برای نوشتن این رمان تحقیقات زیادی انجام داده و به ویژه تاریخ شفاهی بروکلین دهه 1950 را به وسیله مصاحبه با ساکنان آن، واکاوی نموده است. سال 2015 بود که فیلمنامه نویسی به نام نیک هورنبی از این رمان اقتباسی برای یک فیلم سینمایی انجام داد و سائورس رونان در آن ایفای نقش کرد.

این فیلم توانست جایزه برترین فیلم آموزشگاه بریتانیا را از آن خود کند. رمان از زمانی آغاز می شود که اندکی از اتمام جنگ دنیای دوم گذشته؛ کار پیدا کردن در ایرلند سخت شده، به خصوص در شهر های کوچکی همانند انیس کورتی که قهرمان داستان، ایلیس لیسی، در آن متولد و بزرگ شده است.

ایلیس دختری است حدود بیست ساله، مشغول تحصیل حسابداری و در آرزوی آنکه روزی مانند خواهر بزرگ و زیبایش شغل ثابتی پیدا کند. ایلیس سه برادر دارد که هر سه به انگلستان رفته اند؛ پدرش مرده و مادر در شرایط نامناسبی زندگی می نماید. او آرزو دارد که ازدواج کند و در زادگاهش خانواده ای تشکیل دهد. در این هنگام یکی از آشنایان خواهرش با مشاهده شرایط و روحیات ایلیس به او وعده می دهد که می تواند با حمایت مالی فراهم شده، برای استخدام در یک فروشگاه بزرگ به نیویورک برود و همزمان به تحصیلش هم ادامه دهد.

چندماه پس از آنکه مادر موافقت می نماید، ایلیس راهی نیویورک می شود. او اتاقی در خانه زنی مهربان اجاره و کارش را آغاز می نماید. طولی نمی کشد که او با مردی جوان به نام تونی آشنا می شود و به او دل می بازد و انتها تصمیم می گیرد با او ازدواج کند. تونی قرار است به لانگ آیلند مهاجرت کند و همراه برادرانش زمینی بخرند و خانه های شان را آنجا بسازند، بنابراین ایلیس با مهارت های حسابداری اش می تواند به آن ها یاری کند. او از این موضوع حسابی خوشحال است، اما ناگهان با شنیدن خبر فوت خواهر بزرگش برای ادای احترام به خانواده به ایرلند می رود.

از آنجا که تونی نگران است ایلیس دیگر بازنشود، از او می خواهد که قبل از رفتنش با هم ازدواج نمایند. ایلیس می پذیرد، اما هنگامی که به خانه بازمی شود و خانواده و دوستان قدیمی اش را دیدار می نماید، احساس می نماید شاید ازدواجش با تونی اشتباه بوده است. او که هنوز کسی را از این ازدواج آگاه ننموده با پسری به نام جیمی، از همسایگان قدیمی شان، آغاز به معاشرت و گردش می نماید. اما در نهایت درمی یابد که قلبش واقعا با تونی و در آمریکاست. رمان بروکلین، پرتره زن جوانی است که از محیطی کوچک، محدود و قابل پیش بینی به آمریکای پیش از ریاست جمهوری کندی مهاجرت می نماید، به درون خودش بازمی شود و انتخاب هایش را مورد آزمون قرار می دهد. آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفت وگویی است با نویسنده کتاب بروکلین که از نشریات مختلف انتخاب شده است.

در جایی گفته بودید که ایده نوشتن رمان بروکلین را وقتی کودک بودید از میان صحبت های زنی دریافته اید که در خصوص نقل مکان دختر خردسالش از انیسکورتی به بروکلین صحبت می کرد. چه موضوعی راجع به این خاطره باعث شد که بخواهید به این روایت پر و بال دهید؟

نخستین بار که این خاطره برایم مرور شد، زمانی بود که در حال وقت گذرانی در ایالات متحده بودم و توجهم به سمت خنده های گاه و بیگاه و آمیخته با احتیاج و تنهایی مهاجران آسیایی و آفریقایی جلب شد. آن ها را تماشا می کردم و به فکر فرو می رفتم. پس از آنکه چند دوره رمان جین آستین را آموزش دادم، به ذهنم خطور کرد که به شیوه او، در قالب پرداختن به روان شناسی فردی، رمانی در خصوص یک قهرمان درونگرا و حساس، کمی کمیک و قدری عاشقانه بنویسم.

قهرمان اصلی داستان یعنی ایلیس، شخصیتی محتاط دارد و در بسیاری مواقع اجازه می دهد دیگران برای زندگی اش تصمیم بگیرند.

کجای این شخصیت برای شما جذابیت داشت؟

به این علت که میان زندگی درونی این فرد و نحوه رفتارش، یک شکاف دراماتیک وجود دارد که خواننده آن را پر می نماید. به عبارت دیگر، ایلیس زمان زیادی را صرف تأمل کردن و گرفتن عاقلانه ترین تصمیم ها می نماید، اما بعد بر اساس درایت خود عمل نمی نماید! این گسست میان فکر و عملش برایم جالب بود.

در آثارتان اغلب به موضوعات مربوط به مرگ و سوگواری می پردازید؛ از رمان کشتی فانوس دار آب های سیاه گرفته تا بروکلین. چرا به تصویر کشیدن روند سوگواری برایتان این قدر مهم است؟

حق با شماست. این روند، زیاد در رمان هایم تکرار شده است. شاید عجیب باشد، اما این تکرار، عمدی نیست. یعنی سعی می کنم که هر بار به یک شکل اتفاق نیفتد. با این حال، منصفانه است که بگویم پرداختن به چنین مفاهیمی در ژن من وجود دارد.

در رمان، صحنه ای وجود دارد که به اواسط قرن بیستم اشاره می نماید. مشخصا منظورم مرد کتاب فروشی است که از هولوکاست یاد می نماید و ایلیس گیج می شود. قصدتان از آوردن این صحنه چه بود؟

یک بار زنی در میان حضار خاطره ای تعریف کرد از روبروه ای که در سال 1950 با پزشکی ایرلندی داشت. آن دو که همزمان در اردوگاه کار اجباری نازی ها اسیر بودند از اینکه تماشاد هر دو جان سالم به در برده اند شوکه شده بودند. اما جایی که ایلیس در آن زندگی می کرد هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداده بود؛ بنابراین قصدم این بود که نشان دهم کودکی و بزرگسالی ایلیس در ایرلند تا چه حد با فجایعی که همزمان در جریان بود، فاصله داشت. به عبارت دیگر، حضور او در بروکلین باعث شده بود تا با بخشی از دنیای واقعی که او از آن بی خبر بود، روبه رو شود.

آیا بروکلین را رمانی سیاسی می بینید؟ به این علت می پرسم که سال 2009 شاهد مصاحبه های فزاینده ضدمهاجرت در آمریکا و سراسر اروپا بودیم. آیا بروکلین یادآور آن دوران است؟

این کتاب مربوط به زمانی است که ایرلند در دوره ویژه ای قرار داشت. موضوع مد نظر من مهاجرت به طور کلی نبود، بلکه فقط مهاجرت از ایرلند به آمریکا را مد نظر داشتم. ایرلند دوره ای به علت هجوم مهاجران قانونی و غیرقانونی لهستانی، چینی و نیجریه ای که به امید کار و زندگی بهتر به آنجا آمده بودند، اوضاع ناخوشایندی پیدا نموده بود. اعتقاد من این بود که دلایل مالی، فرهنگی و تاریخی بسیاری وجود دارد که موجب می شود از خارجی ها استقبال کنیم.

در واقع به این نتیجه رسیدم که نمی توانیم در کشورمان خارجی نداشته باشیم. این انگیزه ای بود که منجر به نوشتن رمان بروکلین شد، زیرا می خواستم مردم بدانند مهاجرت به یک کشور نو چگونه است. زمانی که رمان با اقبال عمومی روبرو شد، فکر نمی کردم داستانی ساده درباره مهاجرت دختری ایرلندی در دهه 1950 تا این مقدار برای مخاطبان سراسر دنیا اهمیت داشته باشد. اما وقتی تأثیرپذیری مخاطبانم را مشاهده کردم، دریافتم که داستان ترک خانه، عاشق شدن، دل کندن و دوباره عاشق شدن تا چه مقدار برای تمامی انسان ها مهم است.

در فیلم ها بسیار دیده ایم که موضوعات مختلفی را می توان بدون بیان کلمات منتقل کرد. آیا برای نوشتن بروکلین چیزی از فیلم ها آموخته بودید؟

فیلمی به نام خیابان هستر در 1975 ساخته شد که احتمالا بدون تماشا آن نمی توانستم بروکلین را بنویسم. فیلم های دیگری هم بودند که بر من تأثیر گذاشتند، مانند جولز و جیم و عروس دسامبر. اما عمیق ترین تأثیر را از فیلم های غرور و تعصب، پارک منسفیلد و میدان واشنگتن پذیرفتم. این فیلم ها به شیوه ای درخشان زندگی درونی شخصیت ها، ژست ها و چهره ها را به نحوی با جزییات نمایش می دهند که خود به خود و بدون بیان کلمات، گویای هر احساسی هستند.

کولم توبین، برنده جایزه والتر اسکات، معتقد است که یک رمان تاریخی باید 60 سال قبل از انتشار آن نوشته شده باشد. شاید به علت همین ملاحظه بود که رمانی را که در سال1950 نوشته بود، سال 2009 منتشر کرد. با این حال، بروکلین روایتی خیره نماینده از یک پدیده مهم تاریخی است: مهاجرت. کولم توبین را استاد معاصر ترسیم سکوت، تبعید و حیله گری می نامند. درحالی که توبین یک رئالیست سنت گرا و پیرو فلوبر و جیمز به نظر می رسد، یعنی از آن دست نویسندگانی که حقایق را حول یک آگاهی مرکزی می گردانند، اما درک آثار او پیچیده تر از برداشت های فوق است. توبین سال جاری در حالی 67 ساله خواهد شد که 12 اثر داستانی از خود بر جای گذاشته است.

منبع: فرارو

به "می توانی از وطنت دل بکنی؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "می توانی از وطنت دل بکنی؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید